آبی تر از خسته

شعرستان

آبی تر از خسته

شعرستان

بعضی وقتا فکر میکنم اونای که به قول نیچه "ابرانسان" بودند و زیستند،غیر از برخی نوشته ها ،چکار کردند.البته ناگفته نماند چندتاشون جامعه رو تغییر دادند و هنوز هم می دن.خب به خاطر چی؟

انسان بودن هنر است واسه همینه که "ابرانسان" نام گرفته است.انسان بودن کار هر کسی نیس.خب این انسان چکار می کنه که دیگران نمی تونن؟

نیچه به مردمان عادی میگه"گله"خب نظر منم همینه.این گله که زیاد هم هستند یک زندگی حیوانی دارند و نمی تونن ابداع کنند و فکر کنند و درست مثل گوسفند دنبال چیزایی می افتند که نمی دانند چیست.

حالا هم در جوامع امروزی به عبارتی دیگر "مدرن"روشنفکران هم دچار همین عارضه شده اند.خیلی ها دنبال چیزایی افتاده اند که نمی دانند چیست.مد روشنفکری در جامعه های سوم غوغا می کنه.لاس زدن و کف زدن و ستایش کردن و همچنین ریش و پشم و روغن و ژل و انواع کلاه گیس ها از نشانه های روشنفکری است.

وقتی که قشر روشنفکرا به این رسیده اند،خب ابرانسان ها چی می شن.آیا من می تونم به انسان دلخوش کنم وقتی که می بینم هیچ فایده ای برای من نداره؟در این نتیجه من میتونم خودمو قانع کنم هر چی دارم delete کنم و ب خونم و  past کنم و هق کنم و دلپیچه بگیرم .

واسه همینه که خیلیا نتونستن اینو تحمل کنن،هدایت،کافکا،...

                                             

نظرات 3 + ارسال نظر
جودی آبوت چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:18 ب.ظ http://judy-abbott.blogsky.com

سلام . وقتی نتونم چیزی رو تحمل کنم ناخوداگاه اشکام جاری می شن این خیلی بده ولی دسته خودم نیست

حسین شکر بیگی شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:52 ق.ظ http://sedaaa.blogfa.com

سلام! خب همانطوری که گفتی خیلی سخته ولی باید به سمت انسانیت رفت من میگم نباید پا پس کشید گور بابای ریش و پشم و این چیزا! شاد باشی

حسین دیلم کتولی یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:44 ق.ظ http://www.sayehayebad.blogfa.com

سلام ...دیدم وخواندم ونگاهم را جا گذاشتم ...ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد